محل تبلیغات شما
نمانده دانه و آبی در آشیانه ی من چقدر ساکت و سرد است بی تو خانه ی من کجاست جفت من آن مهربان دلبندم که رفت دانه بیارد به آشیانه ی من خدا نکرده شکارش نکرده باشد "باز" چقدر ترس زیاد است در زمانه ی من نشان لانه ی مان که نرفته از یادش بگو کجاست پس آن عشق بی نشانه ی من؟ . و جوجه ای که سر از تخم در نیاورده چه ها شنیده از این بغض عاشقانه ی من سری نمی زند این روزهای بی خبری به غیر سوز زمستان کسی به لانه ی من #سیده_تکتم_حسینی

شعر ترازوی عدالت درجهان ما خراب است

شعر نمانده دانه وآبی در آشیانه من

دست تقدیر نبوده ست پریشانی ما

ی ,دانه ,بی ,آشیانه ,کجاست ,لانه ,ی من ,لانه ی ,آشیانه ی ,در آشیانه ,نمانده دانه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وطن سروده های کودکانه